شخصی کریم ، جود بلا شرط می کند
آن خــالـقی که بـر تـن بـی روح جـان دهـد
مـهـر تو رایگـان بـه دل خـاکیـان دهـد
بـسیار نـعمتـی که خـدا ، بی سوال داد
وصل تو را که خواسته ام ، بی گمان دهد
گر جان دهم به یک نگهت ، سود با من است !
کالای خـویـش را کـه بـدیـن حد گـران دهـد ؟

دارم امـید ، لطف تو گیرد ز دست من
دامـان پر ز گـرد گـناهم ، تـکان دهـد
* حبیب چایچیان ( حسان )
* این روزا ... زیاد خوب نگذشته ... نمیخوام برگردم سر خونه ی اول !