بادکنک عشق !
دوری از نفسهایت مرا میکشد ...
برایم بادکنکی باد کن !
دوری از نفسهایت مرا میکشد ...
برایم بادکنکی باد کن !
تو را دوست میدارم ...
تورا چون تمام کسانی که می شناسمشان دوست میدارم
و به جای هر آنکه نمی شناسمش ...
تو را به جای تمام دشمنانم دوست میدارم !
تو را دوست میدارم
به این زلال اشک
به این لحظه ی پاکی که فقط برای تو زنده ام ...
آه ای محبوب من ،
اکنون سه روز تمام است که تو را دوست میدارم
و اگر هوا مساعد باشد ...
تا سه روز دیگر نیز دوستت خواهم داشت !
خوابیم و با خطاب تو بیدار میشویم مستیم و با عتاب تو هشیار میشویم
حلاج پیشه ایم و گمانم در عاقبت با حلقه های موی تو بر دار میشویم
فرجام تلخ قصه ی ابلیس سهم ماست وقتی به دام سجده گرفتار میشویم
چشم تو بود میوه ی ممنوع عشق و ما روزی از این دسیسه خبر دار میشویم
شاعر : مصطفی رستگاری